سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در گفتارى فرموده است که : ] و بر آنان والیى فرمانروا شد که کار را بر پاداشت و استقامت ورزید تا دین برقرار گردید . [نهج البلاغه]
قطره ی شبنم

اربعین قدم گذاشتن در راه عشق و رفتن به سوی آزادی و آزادگی است. اربعین رهای از قید و بندهای مادی و گام برداشتن در راه معرفت و معنویت است. اربعین شور و شکوه و شراره است که از عمق جان برمی خیزد، و از باغستان محبت سرچشمه می گیرد که با باغبانی حسین بن علی علیهما السلام، این گلستان شکوفا گردیده و با اشکهای روان بر امیر کاروان، آبیاری شده است. این بزم محبت نمونه های فراوان به عنوان سرمشق محبت برای بشریت دارد که به عنوان نمونه جَون که غلامى سیاه‏پوست بود و توسط ابوذر آزاد گردیده بود و بعد از آزادى‏اش نیز در خانه على علیه السلام، زندگى مى ‏کرد؛ تا اینکه زمان امام حسین علیه السلام، فرا رسید و از جمله یاران امام علیه السلام، در قیام عاشورا گردید، این شخص وقتى در روز عاشورا از امام اجازه رزم با دشمن را مى‏ طلبد امام علیه السلام، با خواسته او مخالفت نموده و به او مى‏ فرماید:«أنت فى اذن منى» تو اجازه داری که در سختی ها با ما نباشی و ظیفه ات را نسبت به ما انجام داده ای. اما جَون در پاسخ امام علیه السلام، عرض نمود؛ آیا ممکن است که من به هنگام آسایش در کنار سفره شما باشم ولى هنگام سختى شما را تنها بگذارم؟ آرى من مى ‏دانم، جسمم شریف نیست و رنگم سیاه است اما اجازه بفرما تا با رفتن به بهشت، جسمم شریف و رنگم سفید شود. به خدا سوگند از شما جدا نخواهم شد تا خونم با خون شما مخلوط شود.

نکته زیبا و حساس آنجاست که در آستانه شهادت جَون که با بدن قطعه قطعه و خون آلود بود، امام علیه السلام، به بالین او حاضر شده و سرش را به دامن گرفته و با خداى خویش اینچنین سخن گفت؛«اللهم بیض وجهه و طیّب ریحه واحشره مع الأبرار ...» به به!!! بنازم به بزم محبت که آنجا*** گدایی به شاهی مقابل نشیند. بالاتر از این؛ جریان غلام رومى یا غلام ترک است. او که نامش در کتب تاریخى به عنوان أسلم ذکر شده است و در کربلا در اردوگاه امام علیه السلام، حضور داشت، بعد از آنکه در اثر حمله دشمن از اسب به زمین افتاد و در آستانه شهادت قرار گرفت امام علیه السلام، خود را به بالین او رساند و سرش را به دامن گرفت. آنگاه خون از صورت و جلوى چشمانش پاک نموده و آنگاه صورتش را روى صورت او قرار داد. غلام ترک با دیدن این وضعیّت در حالى که تبسّم بر لب داشت به لقاء الهى پیوست. نکته مهم این که نظیر همین حرکت را امام علیه السلام، نسبت به فرزند بزرگوارش على‏ اکبر علیه السلام، انجام داد که این بالاترین شاهد، برای مکتب محبت است، به همین جهت است که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، فرمود؛«انَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرارَةً فى‏ قُلُوبِ المُؤمِنینَ لا تَبْرُدُ أَبَداً» از شهادت حسین علیه السلام، آتشى در قلب مؤمنان افروخته می گردد که هرگز سردى و خاموشى نمى‏پذیرد. از این روست که کربلا، زنده، زاینده و فزاینده است؛ کوثرى است که مى ‏جوشد و هر عصر و نسلی  به نسبت توان و تکاپو و ظرفیت خویش از آن بهره مى‏گیرد. کربلا به روح‏ها طراوت، زیبایى، سرزندگى و شیوه خوب‏زیستن مى‏ آموزد که حسین علیه السلام، یعنى خوب، یعنى زیبا.

کربلا و حرکت در این مسیر، اساسنامه ایمان، فهرست همه خوبى‏ ها و فرهنگنامه قبیله معرفت و عشق است. هیچ‏کس نیست که با کربلا انس و الفت بیابد و شکفتن و بالیدن و جوشش و حیات را در خود احساس نکند. جامعه‏ اى که با فرهنگ عاشورا پیوند و آشنایى بیابد، سرشار از پویایى و توانایى خواهد شد. به همین دلیل است که کربلا بهترین پایگاه الهام براى حرکت و خیزش و قیام است و آنان که معرفت عاشورایى یافته اند، انسان‏هایى ‏اند که حرّیت، عزّت، جوانمردى، پاکبازى، اخوّت، صمیمیّت، عرفان، ایمان و شهادت را قانون زندگى شان می دانند و  با صلابت تمام در این مسیر حرکت می کنند. والسلام.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن علی نصرتی 99/7/16:: 3:55 عصر     |     () نظر